رد شدن به محتوای اصلی

مقاله ایی پیرامون عشق و احساس

همه ما از نوجوانی و جوانی خاطرات دلبستگی به چیز و یا کسی را در ذهن خود به عنوان خاطره همراه داریم دلبستگی هایی که گاها به اشتباه آن را عشق می نامیدیم

 

http://th01.deviantart.com/fs9/300W/i/2006/034/5/3/because_I_love_you_by_huetink.jpg

 

معمولا دختران و پسران با نزدیک شدن به سن رشد و بلوغ هر کشش عاطفی در وجود خود را به عشق  تشبیه میکنند. از همان عشقهایی که به گفته مادر بزرگها شبها عاشق میشدند و روزها فارغ.کلمه عشق و عاشق دارای مفهوم و معنی والای است که افسوس در زمان حال به بازیچه زبان تبدیل گشته است.ما یا هنوز مفهوم عشق را نمی دانیم یا کلمه ای که بر احساس میان لیلی و مجنون ، شیرین و فرهاد و ....سایر عشاق معروف نام نهاده بودند عشق نبوده است
این روزها میبینیم که هر ذوستی ساده و کوتاه مدت چند روزه را عشق میخوانند . و به بهای آن در سنین نوجوانی و پاکی تمام زندگی و آینده خود را برای چند روز خوش گذرانی تباه میکنند. حال آنکه اگر به واقع دچار عشق واقعی شده باشند  عاشق و معشوق حقیقی هیچگاه مانع شکوفایی و موفقیت یکدیگر نمی شوند. ارد بزرگ در این مورد میگوید :  عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد .
از نظر من، عشق از دیرباز بر دوگونه بوده است:  عشق گل و بلبل و عشق شمع و پروانه .. براستی کدام یک برازنده و حقیقی است؟ در عشق پروانه و شمع، شمع معشوقی مغرور است  که با وجود عشق آتشینی که در سینه دارد، عشقی که او را چنان به فغان و ضجه وامیدارد که پروانه- عاشق بیقرارش را از سرزمینها و محیط های دور به سوی خود فرا میخواند، عشقی که هرچند آنرا بروز نمی دهد اما حرارت وشدت آن ، ذره ذره ی وجود نازکش را می سوزاند و آب میکند، زبان در کام نگه میدارد و سکوت را تا سرحد تباهی و نفی مطلق حفظ میکند. اما با این همه خودپسند نیست و خود می سوزد اما روشنایی سوختنش، قلب عاشقش را نور و حرارت و روشنی می بخشد و با او عشق زنده است. زمانی که وجود شمع به عدم انجامید و حرارت سوزانش ، دل نازکش را بلعید، عشق به اتمام می رسد و عاشقش ناپدید.

در آنسوی قضیه، پروانه عاشقی است که فارغ از هیاهوی دنیا، دیوانه وار به شمع که چون سروسهی با سکوت و ابهتی کوه مانند بر قامت رعنایش تکیه کرده عشق می ورزد و شور عشق او را چنان از خود بیخود کرده که تمام موانع و مشکلات و پایان نامعلوم و گنگ عشقش را فراموش کرده، دل به دریا می سپارد و بی باک از توفان حوادث، سر در راه معشوق میگذارد و به سوی او می تازد و این کار را آنقدر دوام میدهد تا از سرچشمه نور و روشنایی که از قلب پاک معشوقش ساطع است سیراب گردد و بعد ...

 

http://haghighat-e-tanhaii.persiangig.ir/image/%d8%b9%d8%b4%d9%821.jpg

 

در عشق گل و بلبل، گل معشوقی است که سرسبد بهار است و مسافری زودرنج و حساس، باید با او چون گل رفتار کرد  چرا که با آمدن خزان که موسم عشق نام گرفته ، گل ما غمین شده  بدن ظریفش رنگ چروکیدگی به خود می گیرد و بلبل، عاشقی بیقرار است که عشق گل و بوی گل او را چنان از خود بیخود می کند و در عالم مستی فرو می برد که بی اختیار ناله سر می دهد و آنقدر می نالد که دیگر نالیدن با خون و پوست و رنگش می آمیزد و حتی اگر از گل دور باشد و در بین اغیار، باز هم به شوق او می خواند.
نکته جالب در عشق گل و بلبل اینست که این دو به ندرت به وصل هم می رسند و اگر هم دست روزگار آنها را قرین یکدیگر گرداند، این نزدیکی اندکی بیش نیست و تا کسی آن دو را و خوشبختی شان را نظاره میکند، بدون درنگ نقشه هولناکی در سر می پروراند: گل را از ماحولش جدا کرده و خودخواهانه او را بخاطر زیبایی و عطرش در دست گرفته و آنقدر این دست و آن دست میکند تا پژمرده شود و یا اگر مهربانتر باشد آنرا در گلدانی روی میز اتاقش یا پشت پنجره اش قرار می دهد و بلبل را با صد حیله و ترفند و فریب به بند میکشد و در قفسی تنگ زندانی.

عشق قرون معاصر هم اگر متهم به پاکی و صداقت و راستی باشد، عشق گل و بلبل است . چرا که دیگر ذهنیت پروانه ای و عملکردی چون شمع در بین آدمهای این دوره یافت نمی شود. عاشق امروزی همچون بلبل است، صمیمانه عشق می ورزد و دلش از شور یار می تپد و منظور و مطلوبش عشق حقیقی است. بسا اوقات این عشق به وصال می انجامد و شوره زار زندگی، دشت پرگل بهاری می شود اما همانطور که گل و بلبل را ما آدمها از هم جدا میکنیم، مردم نابخرد وعاه شهر ما و یا حوادث روزگار با حرف و حدیث و عملکردهای به ظاهر مصلحانه و خیرخواهانه  ، عاشق و معشوق امروز را از هم جدا می سازند.

 

http://tamby.fulgan.com/pictures/siky-tigers/Lovely.jpg

 

اما جدای از تقسیم بندی و تعاریف بسیاری که در زبانها و ملیت های مختلف از عشق شده و بعد از این هم خواهد شد آنچه مسلم است هر گاه پای یک عشق واقعی نه یک احساس زودگذر در میان باشد حتی محکمترین انسانها نیز دست تسلیم در برابرش بالا خواهند برد.همانگونه که ارد بزرگ میگوید :عشق چنان شیفتگی در نهان خود دارد که سخت ترین دلها نیز ، گاهی هوس شنا در آن را می کنند .



ماخذ : وب سایت زینب رفیعی پور

http://rooznegar2.persianblog.ir/post/75/




نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نگاهی آماری به کارآفرین های زن

وضعیت زنان و دختران کارافرین دانشگاهی در ایران و جهان در تحقیق دیگری، اهداف و انگیزه های خانمها عبارت بود از: شناخت فرصت و به دست آوردن پول و لذت بردن از کار. با توجه به نتایجی که از تحقیق «توسعه کارافرینی زنان و دختران دانشگاهی» به دست آمده است، می توان گفت که زنان کارافرین بیشتر در محدوده سنی ۳۰ تا ۵۰ سال قرار دارند (که بسته به ملیت، این سن متغیر است). در «فلسطین اشغالی»، میانگین سنی خانمها ۵۲ سال است، در حالی که میانگین سنی مورد مشاهده در «اروپا» و «امریکا» ۴۰ سال است و میانگین سنی زنان کارافرین شرکت کننده در تحقیق انجام شده در ایران ۳۴ سال است. متغیر سنی افراد شرکت کننده در این تحقیق ۱۹ تا 54 سال است (که از این میان 76% از آنها متأهل اند). 9/21% آنها قبل از کارافرین شدن دانشجو، 5/31% کارمند تمام وقت در شرکتی دولتی، 8/24% کارمند تمام وقت در شرکتی خصوصی، 1/17% کارمند پاره وقت، 1% بیکار، 6/7% خانه دار، 4/13% کارفرما، بودند. مهمترین انگیزه ها و اهداف زنان کارافرین ایرانی - بترتیب اولویت – عبارت است از: رضایت شخصی ، اثبات شایستگی های خود، کمک به دیگران، داشتن قدرت و موقعیت اجتماعی برتر...

جملات کاربردی

آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ ارد بزرگ   هميشه به خاطر داشته باشيد که دنيا هرگز مديون شما نيست ، زيرا قبل از شما نيز وجود داشته است . جان استيل   وقتي که شما به بدبيني عادت کنيد ، بدبيني به اندازه خوشبيني مطلوب و دوست داشتني است . آرنالد بنت   پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید ، دمی درباره توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید . ارد بزرگ   زيبايي غير از اينکه نعمت خداست. دام شيطان نيز هست . فردريش نيچه   تنها زماني مي توانيد چيزي را كه ريشه هاي عميق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببينيد كه آن چيز در كار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد . جي.هيليس ميلر   شکست های زندگی ، درهای پیروزی را  می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد . ارد بزرگ   خوشا به حال پيمان منشاني که وجودشان به پيرايه پاکي و شرم آراسته شده . بزرگمهر   حيات آدمي در دنيا همچون حبابي است در سطح دريا . جان راسکن   رشد آدمیان تنها زمانی پایدار خواهد بود که بر اساس شایستگی ها و...

بهترین جای عالم از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی به روایت یاسمین آتشی

بهترین جای عالم از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی عطاملك‌ جوینی‌ كه‌ یكی‌ از وزیران‌ دربار هلاكو می‌باشد و كتاب‌ تاریخ‌ جهانگشای‌ او معروف‌است‌ به خواجه نصیرالدین توسی گفت اکنون که ایران در زیر یوغ اجنبی است و هیچ جای نفس کشیدن نیست بهترین جای دنیا برای اقامت گزیدن کجاست ؟ تا از برای رشد و حفظ جان به آنجا در آییم خواجه خنده ایی کرد و گفت بهترین جا ایران است و از برای شخص خود من زادگاهم توس ، شما را دیگر نمی دانم مختارید انتخاب کنید و عزم سفر نمایید عطاملک پاسخ داد برای دانشمندانی نظیر ما بستر آرامش دروازه های باشکوهتری به روی آیندگان خواهد گشود و خواجه به طعنه گفت البته اگر آینده ی باشد ! چرا که فرار اهل خرد ، نفع شخصی عایدشان می کند  و در این حال دیار مادری همچنان خواهد سوخت امروز مهمترین وظیفه ما ایستادن و خرد را به کار بردن برای رفع ایستیلای اجنبی است و اگر این کار نتوانیم دیگر فایده ایی برای زنده بودن نمی بینم . ارد بزرگ اندیشمند و متفکر برجسته کشورمان می گوید : آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد . عطاملک جوینی در حالی که به زمین می نگریست ...