رد شدن به محتوای اصلی

تنها "آغاز ها" را باید "جشن" گرفت

ارد بزرگ می گوید : تنها "آغاز ها" را باید "جشن" گرفت چرا که شیره جهان در رشد و "زایندگیست" .

جشن گرفتن "آغازها" را در شاهنامه فردوسی به آشکارا میتوانیم ببینیم.

برگزاری نخستین جشن [سده] در شاهنامه به زمان هوشنگ باز میگردد که آتش اهورایی نخستین بار پدید می آید:

بگفتا فروغی است این ایزدی / پرستید باید اگر بخردی

یکی جشن کرد آن شب و باده خورد / "سده" نام آن جشن فرخنده کرد

ز هوشنگ ماند این سده یادگار / بسی باد چون او دگر شهریار


دومین جشن [نوروز] در زمان جمشید برپا میگردد و آن نخستین پرواز آدمی بر فراز زمین است.


چو خورشید تابان میان هوا / نشسته بر او شاهِ فرمانروا
جهان انجمن شد بر آن تخت اوی / شگفتی فرومانده از بختِ اوی
بخ جمشید بر گوهر افشاندند / مر آن روز را "روز نو" خواندند

سومین جشن [مهرگان] در زمان فریدون برپا میگردد که جشن پیروزی نیکی بر بدی، فریدون بر ضحاک است

پرستیدن "مهرگان" دینِ اوست / تن آسانی و خوردن آیین اوست


پیوند میان "آغازینگی" و "جشن" و "زایندگی" شایسته ی پژوهش است. برآیند این سه مینه را میتوانیم در واژه ی "نوزاد" [نوزوت] ببینیم. نوزادی یا نوزوتی نام جشن کستی بندی و سدره پوشی زرتشتیان است. هم جشن است، هم زایش، و هم آغاز وینه ای نو در زندگانی باورمندانش. آغازها همواره با زایشها همراهند و به یاد ماندنشان را وامدار جشنی هستند که تنها و تنها برای ماندگاری آن زایش، و آن آغاز برگزار میشود. در این میان، هر چه آن زایش بزرگتر باشد، آغازش آن نیز بزرگتر، و پیرو آن، جشن همتراز با آن نیز پرشکوه تر و به یاد ماندنی تر است. برای نمونه جشن زایش میترا را میتوان نام برد که هزاران سال است در شب چله برگزار میشود و جشنیست بزرگ برای زایش ایزدی بزرگ که آغازنده ی فلسفه و فرزانی بزرگ است.
اکنون اگر یکی از سه گوش زایندگی، آغازینگی و جشن را پاک کنیم، بیگمان فلسفه ی هر سه را از میان برده ایم.

زایندگی، بی آغازینگی، تکرارست
آغازینگی، بی زایندگی، ناباروریست
زایندگی و آغازینگی بی جشن، محکوم به فراموشیست

زایش اندیشه ای را میتوان برای همیشه جشن گرفت که در آغاز به هست در آمدن، باروری نخستین خود را به زایایی همیشگی دگردیسه کند. او پیوسته می زاید چون همیشه بارور است. اما روزی که نتواند پیوستگی خود در خودزایی را با زایشی دوباره نمایان سازد، به مرگ آهسته دچار میشود. و مرگ، آغازی ندارد بلکه پایان است و پایان را جشن نمیگیرند. زیرا جشن، ستایش است [یسنا و جشن در اوستا به معنی ستایش است] و هیچکس مرگ را نمیستاید، مگر آخشیج مرگ زا، که در اندیشه ی ایرانی کسی نیست جز اهریمن.
اگر مرگ داد است بیداد چیست؟ / ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟ (فردوسی پاکزاد)

و این چرخه تا بدانجاست که به ساختار فلسفه ای نیرومند برسیم.
اهریمن همخانواده با مرگ و پایان و سوگواریست و در او، زایندگی و آغاز و جشن راهی ندارد. او هستی آور نیست، بلکه فرمانروای نیستی است. ازین رو او را با شیره و شیرازه ی کار جهان میانه ای نیست.
شیره و شیرازه ی گیتی به همراه جشن و زایندگی و آغازینگی، همه آفریده اهورامزدا هستند
(در اسطوره های ایرانی میخوانیم که اهریمن و پیروانش در هر زمستان به جویدن شیرازه و بن جهان میآغازند اما درست در زمان نوروز که چشم دارند جهان از هم بپاشد، میبینند که شیرازه ی استومند هستی باز پیکرینه و استوار گشته است).




نوشته بالا از پژوهشگر و محقق کشورمان جناب آقای مسعود اسپنتمان بود .

sepitemann@yahoo.com



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

فلاسفه

تقريبا هر چيزي كه وجود دارد در معرض تاويل است؛ زندگي خود چيزي نيست جز ستيزه و جدال ارزش ها و مبارزه براي تاويل انديشه ها و آرمان ها . فردريش نيچه   گيتي همواره در حال زايش است و پويشي آرام در همه گونه هاي آن در حال پيدايش است . ارد بزرگ   من بين ديوانگي و مست فرقي نمي بينم جزاينكه ديوانگي مدت طولانيتري دارد . سه نه ك   زندگي رنج و درد نيست هديه ايي است براي شاد بودن . مادر گيتي جام زهر بر دهان کودک خويش نمي گذارد ، او مي پروراند براي بهروزي و خوشبختي . ارد بزرگ راستی بکارید که تنها از دانه پاک درخت تناور رشد می کند . آرشیت هيچ گاه عشق به همدم را پاينده مپندار و از روزي که دل مي بندي اين نيرو را نيز در خويش بيافرين که اگر تنهايت گذاشت نشکني و اگر شکستي باز هم ناميد نشو  چرا که آرام جان ديگري در راه است . ارد بزرگ   گاه لازم است که انسان ديدگان خود راببندد ، زيرا اغلب خود را به نابينايي زدن نيز نوعي خوشبختي است . نيوتون   نفرت همان خشم و غضب است که روي هم انباشته شده است . سيسرون   برنامه داشتن ويژه گي آدمهاي کارآمد است . ارد بزرگ   کسي که فکر نمي کند ، به ندرت دم فرو مي بندد . نيوتن  

عقلانیت و حکمت در جملات فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

بزرگداشت آدمیان، شکوفایی فرهنگ را در پی دارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ خردورزی، آدمیان را پاک خواهد نمود. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ خردمندان، آشتی جو و نرم خو هستند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ قتل فلسفه، تولد خرافات است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ فلسفه اخلاق چیست؟ راه درست همزیستی مهرآمیز آدمی با هستی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ ابزار اندیشه درست، فریاد و شمشیر نیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ نیک رفتاری، نشان خودساختگی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ اگر نگاهتان بر افق دور باشد، هیچ فراز و فرودی، دلتان را نمی لرزاند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ آدمهای فرهمند، به نیرو و توان خویش باور دارند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ آنکه شکوه خرد و اندیشه را دید، هیچگاه گردن کشی پیشه نکرد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ با روشنگری، می توان پیشدار بسیاری از آشوب ها بود. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ برای رسیدن به گنج خرد، بارگاه دانشت را بزرگتر بساز. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی ❤️ گفتگو با خردمندان و دانشوران، پاداشی

جملات بسیار زیبا از سایت یگانه عزیزیان

جملات بسیار زیبایی از سایت یگانه عزیزیان هميشه بدنبال سرنوشتي بهتر براي خود باش ، و اگر کسب دانش  آرمانت است هر آنچه در اين مسير رنج ببري ارزشش را دارد . ارد بزرگ اين که آدميان از درسهاي تاريخ چيزي فرا نميگيرند مهم تر ين درسي است که تاريخ بايد به ما بياموزد . هاکسلي هيچ کس نمي تواند ما را بهتر از خودمان فريب دهد . گوته جام عمر را جز با مي دلدادگي به خرد و دانش پر مکن . ارد بزرگ آينده ها به نظر بزرگ جلوه ميدهند اما وقتي که گذشتند ميفهميم که چقدر ناچيز بوده اند. مترلينگ ديدي جهان در مشتي شن ، و سپهر در گلي خودرو ، بي نهايت در کف دستهايت گير و جاودانگي را در ساعتي به دست آر. ويليام بليک انسان وقتي تمام عيار، وحدت يافته، آرام، بارور و شادمان مي شود که فرآيند فرديت کامل شود، وقتي که ؛ خودآگاه و ناخودآگاه او بياموزند در صلح و صفا با هم زندگي کنند و مکمل يکديگر باشند. ک.گ.يونگ مرد دلير بهنگام ستيز و نبرد ، همراهانش را نمي شمارد . ارد بزرگ گواه جاودان آزادي انسان است انديشه‌‌ها و گفتار و كردارمان تارهاي پيله‌اي است كه پيرامون خود مي‌‌تنيم . سوامي ويو كاناندا داناي فرزانه بي‌آنكه گام سپارد، مي