رد شدن به محتوای اصلی

دکتر محمد مسعود تاجیک از ارد بزرگ می گوید

هر چند این مطلب دکتر تاجیک مربوط به دو سال پیش است اما همچنان تازه به نظر می رسد با خواندن آن می توان به نکات تازه تری در مورد متفکر و مصلح کشورمان ارد بزرگ پی برد


ارد بزرگ

{ بررسی جایگاه اجتماعی ارد بزرگ }


دکتر محمد مسعود تاجیک
آذرماه 1386

برای شناخت سریع جوامع بشری چه ابزاری در اختیار ماست؟
شناخت پیشینه و یا داشته های امروز آنها خود زمانی بس دراز می طلبد ، تا بتوانیم به چهار چوب کلی اندیشه حاکم بر آن جوامع پی ببریم .
بسیاری از جوانان معیار شناخت خود را بر اساس داده های بنگاه های سخن پراکنی نهاده اند .
باید گفت : عرصه خبر ما را با معلول ها آشنا می سازد اما علت ها پنهان باقی می ماند
تا نتوانیم علت ها را درست فهمیده و تجزیه و تحلیل کنیم نمی توانیم آینده جوامع را پیش بینی نمایم.
پس عرصه خبر چون به حاشیه ها و بازخوردهای مختلف جوامع گرایش دارد خود به خود نمی تواند ما را به نتیجه درست برساند.
البته بسیاری ساده انگارانه بخاطر آنکه خود را در متن خبرها و شنیدهای رسانه های جمعی می بینند اغلب نمی توانند کاستی های خویش را بپذیرند .
ذات خبر هم به همین نیاز پاسخ می گوید البته بسیار جهت دار و هدفمند!.
آنانیکه با تهیه و ارسال خبر آشنایی دارند می دانند برخورد و انعکاس خبر نباید خارج از اراده و برنامه های از پیش طراحی شده باشد .
از این جهت فرآیند بسیار مشکوک و غیر قابل اعتماد است.
پس سئوال اینست که با این گستره غیر مفید چگونه می توان به شناخت درست و واقعی رسید
جواب این است :
با شناخت درست سرآمدن و متفکرین این جوامع.
در واقع متفکرین جوامع مانند کانون تجمع نور یک ذره بین هستند .
با شناخت آنها می توان به هزاران طول موج انعکاس یافته از فرهنگ ملل دست یافت .
بطور مثال شناخت درست و اندیشمندانه فلسفه ماکیاول در غرب می تواند ما را به چرایی استعمارگری و همچنین بدخویی غرب رهنمون سازد
شناخت درست عقاید فرانتس فانون می تواند بسیاری از مجهولات در آفریقا و بخصوص سرزمین الجزایر را به ما نشان دهد .
شناخت درست سیدقطب در مصر می تواند بخش بسیار بزرگی از عقاید مذهبی مردم مصر را برای ما روشن و آشکار سازد
شناخت درست تاگور فیلسوف هند می تواند ما را با روح حاکم بر این کشور آشنا سازد…

اینجا باید یک نکته دیگر را بیفزایم و آن مطلب این است که براستی می توان قدرت و هژمونی هر جامعه ایی را به درجه و قدرت متفکرین آن جامعه مرتبط ساخت ، واضحتر آنکه اندیشمند بزرگتر و قوی تر زاییده جوامع بزرگتر و متعالی تر است.
رشد در جوامع متعالی بسیار دشوار و پیچیده است ، اما این فرآینده در نهایت موجب زایش اندیشه برتری می گردد که گاها جوامع دیگر را نیز تحت تاثیر قدرت خویش قرار می دهد .

به باور من عرصه خبر باعث شده نگاه عمیق به جوامع از نسلهای جدید گرفته شود و کم کم عوام زدگی و سطحی نگری جایگزین نگاه خردمندانه به گیتی شود .
بطور مثال نظریه ها و پندارهای متفکرین می توانند در زیر تعدادی خبر از زندگی خصوصی یک هنرپیشه و یا حتی یک بازیگر فوتبال گم و ناپدید بشود.
از آن جهت که رسانه پاسخگویی نگاه حداکثری جوامع است خود به خود در روزمره گی و عدم بلوغ گرفتار است ، چه برسد به این که از آن خواستار زایش طرح و ایده ای نو باشیم .

این مقدمه کوتاه را بر شمردم تا بتوانم دیدی فرای وضع موجود به شما ارایه نمایم
دیدی که با آن می توان بسیار راحت تر ، اما عمق تر از آنچه می بینیم و می شنویم از جوامع بشری در اختیار داشته باشیم .
یک سال و اندی پیش نظریه بسیار اندیشمندانه ارد بزرگ را دریکی از سایتها مطالعه نمودم . با این نظریه می توان جهان را دوباره ، اما اینبار بسیار روشنتر از گذشته دید.
احساس من این بود ان نظریه بخاطر پایگاه مستحکم نظری خود می تواند خیلی سریع درسطح افکار عمومی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و جهانی را دگرگون سازد…
اما آنچه رخ نمود بسیار عجیب و دهشتناک است.
بخاطر سکوت خبری این نظریه ، از دید جامعه تا کنون پنهان مانده و در واقع به خاک نشسته است .
تحولات نظری اگر با پشتوانه تجزیه و تحلیل عمومی روبرو نشوند قبل از تولد سقط شده اند.
مگر یک جامعه چند بار و در طی چند سال می تواند از دل بستر خویش ایده های جدید و نو به بار آورد ؟ که در نهایت با عدم کنکاش و نقد و ارزیابی درست، آن را در خواب غفلت خویش به فراموشی بسپرد.

امسال وقتی نظریه " کهکشان بزرگ اندیشه " ارد بزرگ را دیدم شگفت زده شدم ، این نظریه بزرگترین اندیشه دنیای غرب امروز که نظریه " دهکده کوچک جهانی " است را با چالشی جدی روبرو ساخته است که آنهم تنها توسط قسمت کوچکی از رسانه های مدرن اینترنتی منعکس شد.
اما رسانه های تصویری و نوشتاری ما همان برنامه های عوام پسند خویش را دنبال نمودند.

شاید همین مسئله لزوم ایجاد شبکه های بخش های خصوصی را در عرصه رسانه تقویت بنماید اما تا آن زمان چه باید کرد؟!
پاسخ این سئوال را به شما وا می گذارم…
لازم می دانم در این قسمت نگاهی به زندگی ارد بزرگ داشته باشم . تا بدین شکل خود سهمی از کمبودهای عرصه خبر را پوشش دهم .

شناخت درست ارد بزرگ بخصوص در نظریه قاره کهن ، می تواند به شناخت بسیار کلی تر ، و دقیق تری از بنیه فرهنگی و اجتماعی حوزه تمدنی فرهنگ ایران ، از چین تا مدیترانه باشد.
نظریه قاره کهن خواستار اتحاد کشورهای حوزه تمدنی این منطقه از جهان تحت عنوان قاره کهن می گردد . این کشورها عبارتند از : قزاقستان ، ازبکستان ، تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، افغانستان ، شمال باختری هندوستان ( سرزمین کشمیر ) ، پاکستان ، ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان ، قبرس ، نیمروزی ترین (جنوبی ترین ) بخش روسیه در میانه استراخان در شمال دریای خزر تا نیمروز اکراین ، آذربایجان ، ارمنستان و گرجستان

و من فکر می کنم این نگاه می تواند برآینده مراودات او با دوستانی همچون مرحوم احمد شاه مسعود و یا اندیشمندان تاجیک باشد.
به شخصه در نظریه قاره کهن او نکته ایی را دیدم که بسیار جالب و عبرت آموز است .
و آن مطلب در مورد داستان جاده ابریشم می باشد.
ارد بزرگ در آنجا شدیدا به این مسئله تاخته و معتقد است این جاده ، راه انتقال دانش و اندیشه ایرانی به چین و کشورهای این حوزه است بطور مثال آنها اندیشه های آیین میترایزم که بعدا سر از کنفسیوس و تائو درآورد و همچنین شاهنامه فردوسی که چهارصد سال پس از حکیم توس در چین باز نویسی و اسامی شخصیتهایش عوض شد و غیره را از ما گرفته اند اما امروز نام محصولی از کشور خود را بر آن نهاده اند !.

او به صراحت می گوید واژه " جاده ابریشم " استعماری است و در واقع آنها می خواهند با اطلاق و رواج واژه مد نظر خود خوی توسعه طلبی خویش را به نمایش بگذارند
او در همان جا می گوید نام این جاده ، "راه فرهنگ ها" ست.
فکر می کنم وزارت امور خارجه ما که هر چند صباحی شهری از ایران را با شهرهای چین تحت همین عنوان "جاده ابریشم" خواهر زاده می کند باید دست نگهدارد.
واژه ها هزاران اندیشه را در پی می آورند و چرا وقتی ما بر روی "خلیج فارس" تاکید می کنیم اینچنین راحت راه تاریخی مرکز جهان تا شرق را به نام شرقی ها می کنیم؟

سخن کوتاه می کنم ، و در انتها امیدوارم عرصه رسانه ما در مسیر خویش تجدید نظر کند .
که اگر اینگونه شود جهان دوباره شاهد زایش نخبگانی فرهمند ، پس از نزدیک به هزار سال دوران رکود اندیشه برتر این سرزمین می گردد…

منبع

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

نگاهی آماری به کارآفرین های زن

وضعیت زنان و دختران کارافرین دانشگاهی در ایران و جهان در تحقیق دیگری، اهداف و انگیزه های خانمها عبارت بود از: شناخت فرصت و به دست آوردن پول و لذت بردن از کار. با توجه به نتایجی که از تحقیق «توسعه کارافرینی زنان و دختران دانشگاهی» به دست آمده است، می توان گفت که زنان کارافرین بیشتر در محدوده سنی ۳۰ تا ۵۰ سال قرار دارند (که بسته به ملیت، این سن متغیر است). در «فلسطین اشغالی»، میانگین سنی خانمها ۵۲ سال است، در حالی که میانگین سنی مورد مشاهده در «اروپا» و «امریکا» ۴۰ سال است و میانگین سنی زنان کارافرین شرکت کننده در تحقیق انجام شده در ایران ۳۴ سال است. متغیر سنی افراد شرکت کننده در این تحقیق ۱۹ تا 54 سال است (که از این میان 76% از آنها متأهل اند). 9/21% آنها قبل از کارافرین شدن دانشجو، 5/31% کارمند تمام وقت در شرکتی دولتی، 8/24% کارمند تمام وقت در شرکتی خصوصی، 1/17% کارمند پاره وقت، 1% بیکار، 6/7% خانه دار، 4/13% کارفرما، بودند. مهمترین انگیزه ها و اهداف زنان کارافرین ایرانی - بترتیب اولویت – عبارت است از: رضایت شخصی ، اثبات شایستگی های خود، کمک به دیگران، داشتن قدرت و موقعیت اجتماعی برتر

خردمند بزرگ حکیم عمر خیام

      حکیم عمر خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقیان بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. تلاشها خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبر تألیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 د

بهترین جای عالم از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی به روایت یاسمین آتشی

بهترین جای عالم از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی عطاملك‌ جوینی‌ كه‌ یكی‌ از وزیران‌ دربار هلاكو می‌باشد و كتاب‌ تاریخ‌ جهانگشای‌ او معروف‌است‌ به خواجه نصیرالدین توسی گفت اکنون که ایران در زیر یوغ اجنبی است و هیچ جای نفس کشیدن نیست بهترین جای دنیا برای اقامت گزیدن کجاست ؟ تا از برای رشد و حفظ جان به آنجا در آییم خواجه خنده ایی کرد و گفت بهترین جا ایران است و از برای شخص خود من زادگاهم توس ، شما را دیگر نمی دانم مختارید انتخاب کنید و عزم سفر نمایید عطاملک پاسخ داد برای دانشمندانی نظیر ما بستر آرامش دروازه های باشکوهتری به روی آیندگان خواهد گشود و خواجه به طعنه گفت البته اگر آینده ی باشد ! چرا که فرار اهل خرد ، نفع شخصی عایدشان می کند  و در این حال دیار مادری همچنان خواهد سوخت امروز مهمترین وظیفه ما ایستادن و خرد را به کار بردن برای رفع ایستیلای اجنبی است و اگر این کار نتوانیم دیگر فایده ایی برای زنده بودن نمی بینم . ارد بزرگ اندیشمند و متفکر برجسته کشورمان می گوید : آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد . عطاملک جوینی در حالی که به زمین می نگریست به خ